عشـــــق تلـــــــــخ خدایا عشقی که بهم دادیو ازم پس گرفتیــــــــ بی تو خزانم پس از یک نفس عمیق با اندیشه هایم به دنیای تنهایی ام سفری خواهم کرد آنجا که به هیچ کس در نیافته است این امنیت ها چگونه بوجود آمده اند. امشب تمامی حکایت ها سفرها در من نقش بسته اند و هر یکی پس از دیگری مرا به سوی خویش می کشانند و من غریبانه با تمام تمناهای ماندن هر یک به یک آنها را در آغوش سبزم می نشانم تمام وجود خستگی های من بوی رفتن میدهد بوی بیقراری همه دیار برای من تنها بیابان عطش است. عطش عشق من خاموش نگردد هرگز . حالا همه دوبیتی ها اینجا نشسته اند و من حس میکنم تنهاترینم هیچ طلوعی کنار من نمی ماند خانزاده از کوچه درویشی ما نمی گذرد هیچ نجوایی نیست که با شبهای سکوت من عاشقانه بماند و من در اندوهم پی سکوت سکوت آن روزها همراه من بود و من محکوم به همنشینی با او بودم با جدیدترین مطالب و عکس های جدید و به روز نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب &autostart=1&autoreplay=1&showtime=1&volume=100&volumecolor=0xBE7FAB&equalizercolor=0xBE7FAB&theme=violet" /> نويسندگان موضوعات پيوندها تبادل لینک هوشمند |
|||
|