عشـــــق تلـــــــــخ خدایا عشقی که بهم دادیو ازم پس گرفتیــــــــ شب من پنجر ای بی فردا ،روز من قصه ی تنهایی ها/مانده بر خاک و اسیر ساحل، ماهی ام ماهی دور از دریا/هیچکس با دل آواره یمن لحظه ای همدم و همراه نبود/ هیچ شهری به من سرگردان در دروازه ی خود را نگشود/کولی ام خسته و سرگردانم ابر دلتنگ پر از بارانم/پای من خسته از این رفتن بود ،قصه ام قصه ی دل کندن بود/دل به هر کس که سپردم دیدم راهش افسوس جدا از من بود/صخره ویران نشود از باران گریه هم عقده ی ما را نگشود/آخر قصه من مثل همه گم شدن در نفس باد نبود/روح آواره یمن بعد از من کولی در به در صحراهاست/ می رود بی خبر از آخر راه همچنان مثل همیشه تنهاست....
هنوز هم به زنده بودن امیدی هست، هنوز هم حالم خوبه، هنوز هم این تنهایی قابل تحمله، هنوز هم دلگیرم... دلگیرم، از همه چی..نپرس چرا؟باز چی شده؟..نپرس....بزار به درد خودم بمیرم... از همه بریدم...از خودم تا خدا....نه چیزی برای از دست دادن دارم، نه چیزی برای بدست آوردن...زندگی می کنم چون باید زندگی کنم..تا دیروز دلم به رویا خوش بود...حالا همه ی رویاهام شدند کابوس...آخر همه شون یا مرگه یا همون مرگه...
با جدیدترین مطالب و عکس های جدید و به روز نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب &autostart=1&autoreplay=1&showtime=1&volume=100&volumecolor=0xBE7FAB&equalizercolor=0xBE7FAB&theme=violet" /> نويسندگان موضوعات پيوندها تبادل لینک هوشمند |
|||
|